قرآن داستان بسیار دارد، از جمله بیان وجود جنّ، که حتی سورهای به این نام دارد – پاسخ این شبهه رایج شده علیه قرآن چیست؟
حکما و فلاسفه یک قاعدهی عقلانی دارند تحت عنوان «عدم الوجدان لا یدل علی عدم الوجود» یعنی: عدم شناخت (شخص) دلیل بر عدم وجود نیست.
الف – جنّ، به موجودی گفته میشود که در شرایط عادی یا به تعبیر دیگری معمولاً با چشم عادی دیده نمیشود. عالم مملو از این گونه موجودات میباشد که انسان تا کنون ندیده است و شاید هرگز هم نبیند، دلیل نمیشود که با این اندک شناختی که از موجودات عالم دارد، حکم قطعی دهد که چه موجوداتی وجود ندارند.
جنّ، تنها موجود دیده نشدنی نیست که قرآن یا سایر کتب الهی بدان تصریح کرده باشند، ملائک نیز چنین هستند. مضافاً بر این که روح یا وجود بهشت و جهنم و ... نیز که به چشم مادی دیده نشدهاند و نمیشوند نیز در قرآن کریم و تمامی کتب آسمانی معرفی شدهاند.
بشر امروز نیز در سایر کرات آسمانی به دنبال موجودات دیگر میگردد، یعنی وجود چنین موجوداتی امر بعیدی نیست و البته الزامی ندارد که این موجودات ذی حیات حتماً از نوع سبزی خوردن، کردگردن، دایناسور، یا انسان باشند. لذا بشر با علم امروز، به دنبال موجودات غیر ارگانیک نیز میگردد. پس اگر بشر به وجود آنها علم نیافته باشد، باز هم نمیتواند به صورت قطعی رد کند و یا خرافه بخواند.
ب – بیان وجود جنّ، اختصاصی به قرآن کریم ندارد. از وقتی حضرت آدم (ع) خلق شد و خداوند کریم او را به کلّ اسمای خود تعلمیش داد، «جنّ» نیز معرفی شد و بیان شد که شما بنی آدم، دشمنی هم به نام شیطان دارید که از گروه جنیّان است و خود ابلیس نیز از گروه جنیّان است. لذا مقوله «شیطان» که نه تنها هیچ یک از ادیان الهی با آنها بیگانه نیستند، بلکه همه آحاد بشر با آن آشنا هستند و غالباً مغلوب و عبد او هستند، همیشه و در همه جا و از جمله کتب آسمانی بیان گردیده است؛ منتهی در قرآن کریم به «سنج» خلقت او که از آتش است نیز اشاره شده است.
البته لفظ «شیطان» اختصاصی به جنّ ندارد، بسیاری از انسانها نیز شیطان هستند. یعنی مطرود، منحرف و منحرف کننده. لذا فرمود: شیاطین انس و جنّ.
ج – بدیهی است کسانی که خدا را نشناختهاند و همچون سرکردهی «جنّ»ها، یعنی ابلیس، اولاد و یارانش، خدا را شناختهاند، اما با عناد و لجاج برخورد میکنند و منکر وجود خدا هستند، وحی خدا، کتاب خدا، نبی خدا، رسول خدا، بهشت خدا، جهنم خدا .... و خلاصه هر چه مربوط به خدا میشوند را قبول نخواهند داشت.
معنی ندارد وقتی کسی وجودی را منکر است، در خصوص فعل او سخنی بگوید. پس اینان حق ندارند که راجع به فعل خدا (قول یا خلق او) به بحث بنشینند، بلکه باید اول راجع به وجود خود او تحقیق کنند و اگر دلایلی بر تکذیبش دارند بیان کنند. اما چون قادر به تکذیب نیستند، دشمنی میکنند و یکی از روشهای دشمنی نیز همین رجوع معاندانه و مغرضانه به قرآن کریم و آیات الهی میباشد. از تمام قرآن یک آیه راجع به جنّ را بیرون کشیده و دلالت میکنند که قرآن کریم خرافه است!
د – به آنها بگویید: هر گاه اصولی چون «لا إله الا الله» - «خلق السموات و الارض» - «فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله ...» برای شما حل ّشد، موضوع وحی، نبوت، کتاب و آن چه در آن آمده، از جمله جنّ، ملائکه، بهشت و جهنم نیز حل خواهد شد و تا وقتی اصل و اصول را نشناختهاید، فرع و فروع را نیز نخواهید شناخت و با تکذیب فاعل، بحث از فعل او بیمورد و غیر عقلانی است.